گفتگو با سید شایان پورمیربابائی رتبه 1 کشوری از لاهیجان در گروه علوم تجربی

گفتگو با سید شایان پورمیربابائی رتبه 1 کشوری از لاهیجان در گروه علوم تجربی

چه شد که به کانون آمدید؟

سال دوم وارد کانون شدم. بسیاری از دوستانم کانونی بودند و من برای رقابت با خودم و رقابت با دوستانم به کانون آمدم و غیبت هم نداشتم.

انگیزه شما چه بود؟

همه موارد دخیل بودند اما در ابتدا بیشتر جامعه آماری بالای آزمون های کانون برایم ملاک بود ولی الان که آزمون ها را داده ایم متوجه می شوم که برنامه راهبردی کانون هم ملاک است و کانون هم به برنامه راهبردی بسیار توجه می کند.

یکی از مشکلات دانش آموزان این است که اگر برنامه مدرسه جلو یا عقب باشد نمی توانند تلفیق کنند شما می توانستید؟

بله. من بین برنامه کانون و برنامه مدرسه هماهنگی ایجاد می کردم. به طور مثال اگر مدرسه جلو می افتاد من درس هر روز را همان روز می خواندم و هنگام آزمون فقط تست می زدم و اگر مدرسه عقب بود خودم پیش خوانی می کردم و به برنامه آزمون خودم را می رساندم.

از چه زمانی درس هر روز را همان زمان می خواندید و از چه زمانی پیش خوانی را انجام می دادید؟

من جدی درس خواندن را از سال دوم شروع کردم و کاملا هم رعایت می کردم. با پیش خوانی مطالب را بهتر متوجه می شدم. بخصوص در سالی که وارد سال سوم می شدم اولین تابستانی بود که به کانون ملحق شده بودم وقتی مهرماه برنامه ادامه پیدا کرد بسیاری از مطالب را خوانده بودم و مسلط شده بودم. از طرفی من بیشتر نگاه به آینده را انتخاب کرده بودم.

چقدر از زمان شما صرف نگاه به آینده شد و شما اولویت را به نگاه به آینده داده بودید یا گذشته؟ آیا بابت این موضوع با کسی هم مشورت کردید؟

من با دبیران و پشتیبان ها مشورت کردم. آن ها می گفتند به نگاه به آینده تمرکز کنم و من هم تمام دروس را برای نگاه به آینده انتخاب کردم و اگرمدرسه هم به برنامه نمی رسید خودم مطالب را می خواندم.

در ایام نوروز با برنامه کانون همراه بودید؟

در نوروز هم سعی کردم به برنامه برسم و خیلی هم خوب بود.

آیا تمایل به شتاب داشتید که تا عید درس ها را تمام کنید یا نه؟

من تا عید تمام نکردم. با افراد مختلف در این باره مشورت کردم اکثر افراد از جمله خانم غیاثی گفتند تمام نکنید.

شما موفقیت خودتان را به چه نسبت می دهید؟ به نوعی موفقیت شما حاصل چیست؟

یک موفقیت حاصل تلاش یک نفر نیست من شاید بتوانم بگویم که موفقیت من در درجه اول از لطف خدا و سپس تلاش خودم و استفاده از موسسات مختلف و تجربیات پشتیبان ها بوده است. والدینم و همگی دبیران من در موفقیت من موثر بودم. هم چنین آقای حبیب زاده، زاهدی و عقیل زربینی و حتی کسانی که مصاحبه آن ها را می خواندم و از تجربیات آن ها استفاده می گرفتم در این موفقیت نقش دارند.

به تلاش و زحمت خودتان اشاره کردید چقدر خودتان را سخت کوش و چقدر باهوش می دانید؟ ساعت مطالعه شما چقدر است؟

به نظر من موفقیت بیشتر حاصل سخت کوشی است. ساعت مطالعه من در طول سال به طور میانگین 60 ساعت بوده است.

شما چون دفتر را پر می کردید ساعت مطالعه شما دقیق است در تابستان و در بهار چقدر مطالعه می کردید؟

در طول تابستان 55 ساعت. در طول پاییز ساعات مطالعه ام را بیشتر کردم امتحانات دی باعث شد تا 80 ساعت هم برسد و در عید هم افزایش دادم بعد عید 60 تا 65 ساعت را حفظ کردم.

آیا ناامید یا دلسرد می شدید یا اتفاق می افتاد که از برنامه عقب بیافتید؟

بله و در این مواقع با مادرم صحبت می کردم. والدین من که هر دو دبیر زبان انگلیسی هستند، خیلی به من مشاوره های مفیدی می دادند و گاهی هم با یکدیگر بیرون می رفتیم.

با چه رتبه یا ترازی شروع کردید و اگر رتبه شما بد می شد چه کار می کردید؟ والدین شما چه برخوردی داشتند؟

سال دوم در اولین آزمون رتبه ام 3 کشور بود. هر زمان رتبه ام بد می شد در همان هفته تلاشم را بیشتر می کردم و مادر و پدرم چون باتجربه بودند می دانستند که می توانم این را بهبود ببخشم و من را سرزنش نمی کردند.

آیا از کتاب های زرد کانون استفاده کردید؟

زرد عمومی را به صورت آزمون متناسب با برنامه آزمون مطالعه می کردم و زرد اختصاصی را هم در دوران جمع بندی استفاده کردم.

دستاورد شما از کانون چه بوده است؟

وضوح و شفافیت و سخت کوش تر شدن و بهره گیری از تجربیات دیگران. با برنامه و آزمون ها به مرور می توانیم بفهمیم در نحوه مطالعه هر درس چگونه پیش برویم و با نقاط ضعف و قوت خودمان هم آشنا شویم.

درسی هست که در آن با چالش مواجه بوده و بعدا موفق به حل آن شده باشید؟

بله، با درس ادبیات حتی تا سر کنکور هم مشکل داشتم. در این درس به این نتیجه رسیدم که باید منظم درس بخوانم و منظم تست بزنم و از تجربیات دیگران کمک گرفتم و بهتر شد.

به این اشاره کردید که از تجربه دیگران استفاده کردید. آیا شما مغرور نبودید که این کار را نکنید؟

من غرور را دوست ندارم غرور آفتی است که به انسان صدمه می زند. من از دیگران کمک می گرفتم و تجربیات آن ها را به کار می بردم.

قدرت تصمیم گیری شما در کانون چگونه افزایش پیدا کرد. آیا به تدریج این اتفاق افتاد و چگونه؟

دانش آموزان وقتی در آزمون ها شرکت می کنند تجربه کسب می کنند و می توانند سوال های سخت را کنار بگذارد و این اتفاق برای من هم افتاد، از طرفی آزمون ها در درس خواندن هم بسیار به من کمک می کرد.

دانش آموزان از چه سالی به کانون بیایند خوب است؟

به نظرم از سال اول بیایند خیلی بهتر است و هر چه در افراد نظم درس خواندن ایجاد شود بهتر است. خواهرم که امسال ششم می رود از سال گذشته یعنی پنجم به کانون آمده است.

آیا زود نیست؟

نه زود نیست. نظمی که با آزمون دادن و برنامه کانون در ما ایجاد می شود تا آخر کنکور به همراه ما است. اگر از اول شروع می کردم شاید زودتر و بهتر روش درس خواندن را می شناختم.

تلقی شما از آینده و جایگاه خودتان چیست؟

تمایل دارم در همین جا متوقف نشوم و من راه زیادی را دارم تا به این برسم که بتوانم به جامعه خودم خدمت کنم. و امیدوارم بتوانم.

راجع به نتایج درخشان گیلان که 3 نفر هم هستید چه ارزیابی و تحلیلی دارید؟

خوشحالم که فراست رجبی هم کلاسی من بودند.

آیا نکته ای هست که بخواهید به کنکوری ها بیان کنید؟

نکته مهمی را دوست دارم به کنکوری ها بگویم و آن این است که از لطف خدا ناامید نشوند و همیشه تلاش خودشان را ادامه بدهند و متوقف نشوند.

اگر به عقب بر می گشتید بیشتر به چه چیزی توجه می کردید؟

چون معدل سال سوم ام20 بود در تابستان به سال سوم زیاد تاکید نکردم و اگر زمان به عقب برمی گشت به این نکته توجه می کردم و همزمان با آزمون های کانون در تابستان یک دور کامل سال سوم را مرور می کردم.